شب همگی بخیر!

امشب، یکی از آخرین شب های سال ۹۸ است و من درحالیکه بسیار دلتنگم، نامه ای برای شما دوستان عزیزم می نویسم. باید بگویم مشتاق دیدارتان هستم. مشتاق جمعه شب هایی که در گوشه ای از این دنیا کنار یکدیگر جمع شده و صحبت خواهیم کرد؛ از کتاب هایی که خوانده ایم و قصه ها و افسانه هایی که دوست داشته ایم، درحالیکه هرکدام نوشیدنی مورد علاقه مان را می نوشیم و با لبخند و نگاه های عمیق به حرف های یکدیگر گوش می سپاریم. آرزوی چنین روزی را دارم. آرزوی دوستان سالخورده مان که از داستانها و شایعه های قدیمی می گویند، آرزوی دوستان کودک و نوجوانمان که با شوق از قهرمانهای رمانهایشان می گویند، آرزوی مادرها و پدرهای جمع مان که با آرامش، بخش موردعلاقه ی آخرین کتابشان را می خوانند و جوانهایی که به سختی فرصت خواندن چند صفحه را پیدا کرده اند. آری، آرزوی شما را دارم.

هرچند که رویایی بزرگ است و جمعه شبهایمان در غباری از جادو مخفی شده؛ خاطره هایم باشما چون آتشی واقعیست که بر هیزم می سوزد؛ اینچنین گرم و سرزنده. 

دوست دارم بدانید که همیشه منتظرتان هستم، در جایی دور که فقط شبها پدیدار می شود و لامپهای نئونی اش از میان مه راهنمایتان خواهد بود. دوست دارم بدانید هرشب برای نوشیدنی هایمان آب می جوشانم و به اندازه ی همه تان فنجان و جایی برای نشستن دارم. 

 

 

دوست مرموز و تاریک شما؛ گربه ی بزرگ.

 

 

 

پ.ن: ممنون از Free bird و هلن برای دعوت:) ممنون از آقا گل برای بازی:) و اگه اینجارو خوندید و هنوز نامه ای ننوشتین، منتظر خوندن نامه هاتون هستم پس همه دعوتن(یکطور خاصی گفتم که هرکی ندونه فک می کنه پارتیه.---.)

پ.ن۲: ایده ی این انجمن هم از یه سریال گرفتم و باید بگم شخصیت اصلیش که یه کتابفروشی داره، صاحب آرزوهامه:|


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

My EunHae Reality یــــــار مـــــهــــــــربـان منابع مقاله و تحقیق گردشگری استان چهارمحال بختیاری مدرسه مدیریت فرایند فروشگاه کامپیوتری pcmobile متن شرح حال گیری و مصاحبه روانی Marcus *** *** السلام علیک یا اباصالح المهدی (عج) *** *** Tom